داستان در مورد دختری به نام رها ست که به صورت مادر زادی ناراحتی قلبی داشتـه که بایـد در ۲۰ سالگی عمل مـیکرده اما به دلایلی در حالیکه ۲۹ سالشـه هنوز این عمل رو انجام نداده و پدر و مادرش که نگران این مشکل جدی و مشکلات روحی رها هستند تصمـیم مـیگیرن از دکتر نیکنام کمک بخـواین که اصولا آدم فوق العاده جدی و منطقـی و به قول رها سنگـه و بالطبع این آغاز سر و کله زدن های این دو است . . .

مطمئن بودم اگـه خانم محمدی سوپروایزر بخش متـوجه غیبت نیلوفر بشـه حسابی به خدمتش مـیرسه و بدتر از همه این بود که حدس مـیزدم نیلوفر بازهم تـو اتاق دکتر منصوری در حال ######### باشـه.طول راهرو رو طی کردم تا به اتاق دکتر برسم چندبار خیلی آروم نیلوفر رو صدا زدم و وقتی جوابی نشنیـدم خـودم آهستـه لای در رو باز کردم.با دیـدن صحنه ی رو به روم نفسم رو حرصی بیرون فرستادم دکتر منصوری نیلوفر رو ...

مطمئن بودم اگـه خانم محمدی سوپروایزر بخش متـوجه غیبت نیلوفر بشـه حسابی به خدمتش مـیرسه و بدتر از همه این بود که حدس مـیزدم نیلوفر بازهم تـو اتاق دکتر منصوری در حال ######### باشـه.طول راهرو رو طی کردم تا به اتاق دکتر برسم چندبار خیلی آروم نیلوفر رو صدا زدم و وقتی جوابی نشنیـدم خـودم آهستـه لای در رو باز کردم.با دیـدن صحنه ی رو به روم نفسم رو حرصی بیرون فرستادم دکتر منصوری نیلوفر رو ...