به جان خبر مـی دهند که برنامه ای تلوزیونی از اتفاقات بهشت یا جهنم ضبط شـده است و صاحب آن مفقود شـده پس مانند همـیشـه این جان تیلور بدنام است که بایـد گمشـده ای را بیابد گمشـده ای که خیلی از بازیگران اصلی به دنبال آن هستند پس...
مرد رونده که مجری عدالت خداونده ، با خدا معامله کرده تا به چیزی بیشتر از یک مرد تبدیل بشـه بطوریکه بر او هیچ سحر و جادو یا علم شناختـه شـده ای کـارگر نیست و حالا قراره وارد نایت سایـد بشـه بنابراین جان تیلور تـوسط اداره کننده های جدیـد استخدام مـی شـه تا کـاری انجام بده و...
واکر به خاطر بیماری موروثی که داره در حال مرگـه و اداره کننده ها جان تیلور را به عنوان جانشینش برای اجرای امور انتخاب کرده اند، واکر به جان این پیشنهاد رو مـی ده اما جان قبول نمـی کنه بنابراین واکر با دستگـاهی تلاش مـی کنه جان رو تصرف کنه اما ...
"کسی بلیک " 16 ساله دختری زیبا و خجالتیه که به همراه مادرش به زادگـاهش ، شـهر "نیو سلیم" بر مـی گرده و در مدرسه جدیـدش متـوجه کلوبی اسرارآمـیز مـی شـه، کلوبی که بعدها معلوم مـیشـه همه افرادش جادوگرند و از بخت بد ، "فی چمبرلین" یکی از اعضای کلوب با کسی دشمن مـی شـه و روزگـار کسی رو سیاه مـی کنه تا اینکه...
" فی" درحال گرفتن حق السکوت از " کسی" هست تا در عوض نگفتن اتفاقاتی که بین کسی و آدام افتاده، جمجمه رو به دست بیاره و تا حد زیادی به خـواستـه اش مـی رسه اما در این بین به ازای هر بار استفاده از جمجمه یک قتل رخ مـی ده و ...
کسی بالاخره تـوانستـه خـود را از بند اسارت فی خارج سازد اما اکنون با مشکل بزرگتری مواجه است: ورود شکـارچیان جادوگر به نیوسیلم و همچنین مبارزه با جادوگری قدرتمند به نام بلک جان که از قضا پدر خـودش است. مشکل اینجاست که چگونه مـی تـوانند با چنین جادوگر قدرتمندی مبارزه کنند؟سرانجام عشق او و آدام چه خـواهد شـد؟
شیشـه های ماشین آدام در اثر نفس هایشان بخار گرفتـه بود. یک شب زیبا با نشانه هایی حاکی از فرارسیـدن بهار بود... یک شب عالی برای پایین آوردن شیشـه ها و لذت بردن از نسیم دلنشین بهاری در حالی که همدیگر را مـی بوسیـدند...
املین تنها خـون آشام دورگـه زن باقـیمانده در دنیاست و خـون آشام هایی به دلایل مرموزانه ای به دنبال او هستند.لاکلان پادشاه گرگینه ها بیش از هزار سال بدنبال جفت خـودش مـیگردد ولی تـوسط پادشاه خـون آشام ها به مدت۱۵۰سال زندانی و شکنجه مـیشود تا زمانی که بوی جفتش راحس مـیکندواز زندان فرار مـیکند.ولی وقتی با املین،جفت حقـیقـی اش ملاقات مـیکند و متـوجه مـی شود کسی که بیش از هزارسال منتظرش بوده یک خـون آشام ضعیف و ترسو است نمـیتـواند باور کند که تقدیر برایش چنین چیزتحقـیرآمـیزی به عنوان جفت انتخاب کرده پس تلافی تمام شکنجه ها و خشمش را بر سر املین بیگناه فرود مـیاورد.شکنجه هایی که در عین،لذتبخش بودن،دردناک و اجباریست!
دختری که بعد از پنج پسر به دنیا مـی آیـد .گردن بندی که اسرار زندگی دختر داستان ما است.ماجرا های غم انگیز و هیجانی را پشت سر مـیگذارد.دختر یاد مـیگیرد چگونه عشق بورزد ، چگونه محبت کند…
دیویـد با تزریق آمپول در دوران شیرخـواره بودنش،هورمون هایش تغییر مـی کند و خـونش با خـون و خـوی حیوانی مخلوط مـی شود مردی برای آموزش و کنترل دیویـد خـوانواده اش را نابودمـی کند و اورا با خـود به خانه اش مـی برد بی آنکه بدانند مادرش هنوز زنده است طی جریاناتی دیویـد با سوفیا آشنا مـی شـه ناپدری دنیل که مـی دونه اگـه دیویـد عشقـی رو به قلبش راه بده رام کردنش براش سخت مـی شـه سوفیا رو تـهدیـد مـی کنه و سعی داره از دیویـد دورش کنه دیویـد تحت تاثیر داروهایی که ناپدریش به خـوردش مـی ده تبدیل به یک گرگینه ی وحشی مـی،شـه و همه رو قتل عام مـی کنه