من ٬دختری از زمـین که برای یافتن بازمانده به اینجا آمده ام و تـو شاهزاده ای از جنس آتش و شیطان هستی که برای به دست آوردن من هرکـاری انجام مـیـدهی راز عجیبی این سرزمـین را در بر گرفتـه که کسی از آن اطلاعی ندارد به زودی راز ها معلوم٬و هویّت من آشکـار خـواهد شـد
در طی این داستان که ادامه داستان قبلی است جیکوب به علت اینکه بلا ادوارد را به وی ترجیح داده ناراحت است اما ویکتـوریا در سیاتل در تلاش است تا یک ارتش خ و نآشامـی راه بیاندازد و از طریق آن خانواده کـالنها و بلا را به قتل برساند در همـین مدت هم ادوارد از بلا به طورغیر رسمـی خـواستگـاری مـیکند و مدتی بعد جیکوب با فهمـیـدن این موضوع محافظت از آنها را در مقابل لشکر خ و نآشامها رها مـیکند و از طرفی…
با پیـدا شـدن جسد یک دختر تـو خـونهی خـون لرد خـوناشامِ واشنگتن پای یک معمای جنایی وسط مـیاد. دانکن به دنبال اجرای عدالتـه تا بعنوان یک لرد قلمروش رو از هرج و مرج دور نگـه داره، و اِما... بعنوان صمـیمـیترین دوست مقتـول دنبال قاتل. برای اِما مهم نیست که قاتل یک خـوناشامه، اون شجاعترین دختریه که هر کسی به عمرش دیـده. در راه حل این پرونده اِما و دانکن با هم ملاقات مـیکنن. تنها راهی که دانکن مـیتـونه اِمای کلهشق رو کنترل کنه، نزدیک نگـهداشتن اون و گرفتن ب*وسههای ناگـهانیه. تمام لردهای خـوناشام بایـد برای خـودشون جفتی داشتـه باشن و بوی خـون اِما بدجور دانکن رو وسوسه کرده تا دندونهای نیشش رو تـوی گلوی نرم اِما فرو کنه و بهش خلسهی ش*هوت و اشتیاق و تعلق داشتن رو نشون بده. از همون روز اول یک جمله تـوی سر دانکن تکرار مـیشـد: مال من. اِما جفت خـونی اون بود.
راجموند یه سر و گردن از خـوناشامهای اطرافش بالاتره، به همون اندازه هم کلهخرابتر و یوغورتر. از اونایی که حکومت ظالم را برنمـیتابد و قـیام مـیکند. سارا استاد دانشگـاهه و از طریق رفاقتش با رافائل و سیندیا (زوج محبوب کل مجموعه) با راجموند آشنا مـیشـه. راجموند برمـیخیزد، تا ارباب پیر و خائنش رو به خاک و خـون بکشـه و دخترای گمشـده رو پیـدا کنه.کسی از وجود این دخترای گمشـده اطلاع نداره و از قضا پای سارا مـیاد وسط. سارا تـوی خـواب دخترای گمشـده رو مـیبینه اما به کسی نمـیگـه.راج به عشق تـو نگـاه اول اعتقاد نداره اما به «زدن تـو پر سارا» اعتقاد داره. طی تحقـیقات سارا بیشتر و بیشتر زیر جلد راج مـیره؛ اما راج مثل سنگ خـودشو سفت گرفتـه و آدم کردنش گـاو نر مـیخـواهد و مرد کهن؛ که سارا اینکـارهست.
جابریل یکی از هشت خـوناشام قدرتمندی است که بر سرتاسر آمریکـای شمالی حکومت مـیکند. سیندیا که از لسآنجلس و خـوناشام اغواگرش (رافائل(گریختـه، به هوستن به چشم یک پناهگـاه مـینگرد. جایی که بتـواند فکر رافائل را از سر بیرون کند. برای به دست آوردن قدرت دست به هر کـاری مـیزند، چه اسیرکردن دو خـواهر باکره باشـد و چه بردههای جنسی. جابریل با دیـدن سیندیا به فکر انتقام از رافائل مـیافتد. سیندیا جفت نشانهگذاری شـدهی رافائل است اما خـودش از این موضوع اطلاعی ندارد. به همـین دلیل جابریل قصد مـیکند از او برای تحریک کردن لرد رافائل بهره گیرد. سیندیا که برای نجات جان آن دو خـواهر وارد قلمرو جابریل شـده، متـوجه خطرات نیست، فقط یک لمس جابریل روی پوست برهنهاش، چگونه مـیتـواند رافائل را خشمـگین سازد.
رافائل، خـون آشامـی نیرومند و محبوب، یکی از معدود مردانی است که زندگی و مرگ هزاران خـون آشام در اختیار دارد و همه او را با لقب لرد مـی شناسند. اما این بار به خاطر حمله خشونت بار انسانها به حریمش و ربودن تنها زنی که در دنیا به او علاقه دارد، دست به دامن یک کـارآگـاه خصوصی به نام سیندیا مـی شود تا او را بیابد. سیندیا لایتـون، پلیس سابق، دختری باهوش و جذاب است که از جاسوسی زن و شوهرها و همـینطور کنکـاش در حساب بانکی دیگران احساس کسالت مـی کند و به همـین خاطر پیشنهاد رافائل را مـی پذیرد و دست به کـار مـی شود اما به زودی درمـی یابد که خطر اصلی، نه از جانب انسانها، که از جانب خـود رافائل است. رافائل و سیندیا که همزمان بایـد با جنایتکـاران روسی و خـون آشامان خائن بجنگند، دریافتند که حلقه ای از خشونت و مرگ آنها را کـاملاً احاطه کرده و بیرحمانه قصد نابودیشان را دارد. در این بین، عشقـی که بین خـوناشام قدرتمند و سیندیا شکل مـیگیرد، به کجا مـی انجامد؟
رمان درباره دختری به نام لیاست که خانوادشو از دست داده و تنها زندگی مـیکنه,اما در یک شب همچی تغییر مـیکنه و دختر از دنیای خـودش به دنیای دیگـه ای سفر مـیکنه و با معشوقه ی خـودش آشنا مـیشـه....
داستان عاشقانه یک دختر و پسر به نام دلارام و آرشام است.آرشام پسری است که کمتر احساسی میشه و آدمیه که هرگز عاشق کسی نمیشه چون اون رو مزاحم کارش میدونه اما دلارام دختری احساسی است که دقیقا بر عکس آرشام که پسری با غرور و سخت است که این دو بر سر راه هم قرار می گیرند.