دیگـه نه یه دختر پونزده ساله ی ابرو برم ... نه یه بیست ساله ی عاشق پیشـه ... الان بیست و پنج سالمه ، من فرق کردم... تـو فرق کردی... همه چیز عوض شـده ! -بعیـد مـیـدونم... هروقت سنت یکی از مضرب های پنج بود یه کـاری دستمون دادی ...! خندیـدم... با صدای بلند ... راست مـیگفت ... مثل همـیشـه...!