- نوع فایلPDF
- ژانر عاشقانه
- تعداد صفحات250
- بروز شده
هیچوقت عشق با دنیل از ذهنم خطور نکرده بود . فقط یه اشتیاق از راه دور بود... شایدهم یه عشق یک طرفه . اون مردیه که من بنا به دلایلی هرگز نمیتونم داشته باشمش . وقتی نگاهش بهم رخنه کرد جلوی تپش زیاد قلبم رو نگرفت . وقتی اروم اروم تپش قلبم پائین اومد وقتی نگاهشو برگردوند و باعث شد حس بی ارزشی کنم و یادم اورد که اون هرگز مال من نمیشه . سال ها گذشته ولی یه نگاه از سمت اون همه چیز رو برمیگردونه ولی زمان همه چیز رو تغییر میده . گرمایی توی نگاهش هست که از سال ها قبل بیاد میارم ... تنش بینمون که فکر میکردم یه طرفه است ." بهم بگو توام منو میخوای " صداش از ظلمت شب به گوش میرسه و من نمیتونم مقاومت کنم . درواقع اینجاست که داستان من شروع میشه ..